طبع چهارگانه

تو دم باغچه باش

نبش آن بوته پیر گل سرخ

زیر آن میم پراز یاقوتی

جای من خالی نیست

جای من سبزتر از برگ همان گل باشد

جای من پرشده با خوشه آن یاقوتی

جای من قلب تو و

قلب من جای همان گل باشد.

صبح زیباست

آب زیباست

هم نشینی ولی زیباتر…

آب با صبح نشست

مهر باصبح دمید

آب با من

من با تو.

تو چه میدانی که این لاله پیر

از کجا سرخ تر از خون شده است.

باد از کی

با وزش در ته این لاله داغ

مشک آگین

یا که گلگون شده است.

باد میخواست که آن مشک سیاه

آن هماهنگی داغ ته باغ

پرچم یاد تورا

در دلم رای دهد

آب میخواست بانفوذش در دل خاک

یاد شیرین تورا

دردلم جای دهد

باز هم آب

بازهم باد

بازهم خاک

آتش عشق تو اما

برطبع جهان

جاری شد

من هنوزم

در حوالی همان باغچه کوچک مان

بیدارم

دربارهٔ طبیب بینوا

Men, 38 years-old , Medical Doctor
این نوشته در به جای شعر ارسال شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

1 پاسخ برای طبع چهارگانه

  1. مریم :گفت

    هر بار که می خونم به قشنگی های بیشتری از شعرت می رسم. ممنونم

بیان دیدگاه